Web Analytics Made Easy - Statcounter

به صدف مانم خندم چو مرا درشکنند
کار خامان بود از فتح و ظفر خندیدن

همچو غنچه تو نهان خند و مکن همچو نبات
وقت اشکوفه به بالای شجر خندیدن ( مولانا )

1) نظم فرآیند درمان بیماری سرطانم و عادت به شیمی‌درمانی‌های ثابت یکشنبه‌ها، واکنش‌های زندگی این روز را به تمام معنا شرطی کرده است: با خواب بیمارستان بیدار می‌شوم و ناخودآگاه به سوی آمادگی برای عزیمت به زیرزمین بخش شیمی‌درمانی می‌روم، اتفاقا از بیمارستان هم زنگ می‌زنند که چرا هنوز نرفته‌ام! واقعیت از این ذهنیت بسته‌بندی شده جلوتر رفته است: درد سرطان موقتا به همنشینی محدود و بی‌سروصدا با بیمار تن داده و او را به وادی دیگری کشانده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یاد سومین نوشته سرطانی‌ام و عنوانش می‌افتم که «درد که کسی را نمی‌کشد» ولی احساس می‌کنم باید از این وادی که «وادی رنج» است، بیشتر بنویسم. «در شهر درد خیلی سخت نزیستم»، اما به نظری می‌آید «ورود به شهر رنج» و گذشتن از آن نیازمند قواعد و لوازم جدید معرفتی، اجتماعی و فردی است. دایره درد بیشتر تن و جان بیمار را فرا می‌گیرد و دامنه‌های رنج از شعاع‌های دورتر فردی و اجتماعی برمی‌خیزد. رنج من در این روزها که بیش از دو هفته با عمل جراحی سخت پانکراس در شیراز فاصله ندارم، رنج دیدن ابتلای برادر معلول و مهربانم به بیمار حاد کرونا در مشهد و جابه‌جایی سریع و ناگهانی‌اش از دنیایی انسانی و

انگیزه‌بخش به دنیای مه‌آلود و ساکت آی‌سی‌یو بیمارستان است. مهدی به‌رغم معلولیت ذهنی به واقع تجسد صفا و وفا و محبت و دیگردوستی در میان ما بود، نقطه کانونی همبستگی مهرورزانه خانواده و یادآورنده میراث انسانی پدر و مادر. چشمم و ذهنم از دور نگران اوست، چنانکه گام‌ها و دستان خواهران و خواهرزادگان و دوستانم از نزدیک در کار کاستن از دغدغه‌های سلامتش.

2) سوزان سانتاگ، نویسنده هنرمند و کنشگری که زندگی موثر خود را با دوبار جدال با سرطان پشت سر نهاده است در ضرورت بازنمایی واقعی دردهای فردی و اجتماعی و بالا بردن توانش ارتباطی جامعه کتابی کوچک و مهمی دارد که با دو نام «نظریه به درد دیگران» (نشر گمان ترجمه احسان کیانی‌خواه) و «تماشای رنج دیگران» (نشر چشمه، ‌ترجمه زهرا درویشیان) به فارسی منتشر شده، هر دو ترجمه خوب و خواندنی است. مساله ذهنی سانتاگ پرسش از دشواری‌های حس درد و رنج است. به تعبیر خود او همدردی حس کم ثباتی است، یا باید در قالب عمل درآید یا از بین می‌رود و به همین اعتبار او در پی مقابله با انفعال در مواجهه با درد و رنج دیگران است که خود موجب کمرنگ شدن احساسات است. یوهان وتلسن، فیلسوف معاصر نروژی از این روایت سانتاگ تبیین تفاوت در نگرش دینی و سکولار را در مورد مقوله درد مهم می‌داند. به نظر او «در فهم مبتنی بر تصورات دینی این امکان وجود دارد که درد ـ شدیدترین دردها و حتی دردی که کودک دچارش می‌شود ـ به منزله چیزی بیش از درد دید، زیرا نگاه دینی، ‌رنج انسان را با ایثار و انکار نفس پیوند می‌زند.» اما از منظر روحیه مدرن، رنج چیزی تلقی می‌شود که یا یک خطاست یا یک تصادف یا یک جرم، چیزی که باید درست شود، چیزی که نباید پذیرفته شود، چیزی که باعث ایجاد حس ناتوانی می‌شود.

بی‌تردید رویکردها به رنج و درد در آیین‌ها، مکاتب و جوامع و نظام‌های مختلف علمی متفاوت است، اما نه این وصف حال سرطانی ظرفیت ورود به آن منظومه دراز دامن دارد و نه این «بیمار سرطانی» صلاحیت سخن گفتن از آن ساحت‌ها و پهنه‌ها. پس تنها بنا به تجربه و احساسم از این روزها و چگونگی مواجهه با «درد سرطان خویش» و رنج برآمده از دغدغه‌های بیماری برادر گل و مظلوم سخنی می‌نویسم:

- رنج روحی سخت‌تر از درد جسمی است، وجه فیزیکی انسان که در درد - حتی دردهای سخت و سرطانی بازتابی می‌یابد هم به لحاظ روانشناختی، هم به لحاظ معرفتی و هم به لحاظ اخلاقی مقوله‌ای فرعی‌تر و فروتر از وجه «روحی و معرفتی» اوست، با جسم ناتوان و فرسوده می‌توان روحی راهگشا و امیدبخش داشت، ‌اما روح درهم آمیخته و مایوس حتی تن توانا را نمی‌تواند به سرمنزل برساند.

- در این روزها روایت همنشینی من و غده نشسته بر پیشانی پانکراس، روایتی است که با لطف خداوند و دعای دوستان و همت پزشکان به نقطه‌ای روشن رسیده است، اما با رنج دیدن درد مهدی و رنج مشاهده تهدیدهای پیاپی زندگی طبیعی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مردم میهنم چه باید بکنم؟ پزشکان و خویشان و دوستان مدام می‌گویند برای انجام موفق درمان، غصه نخور. سخن‌شان هم درست است، اما به گفته خانم گل‌رخسار شاعر تاجیک: «من غم نمی‌خورم، غم می‌خورد مرا» با همه اینها، بر این باورم و با همین باور پیش می‌روم که از واقعیت‌های تلخ و شیرین موجود، نباید گریخت، اما باید در آنها نماند و راهی به سوی رهایی از رنج گشود. قیصر امین‌پور توصیه‌ای شاعرانه در این باره دارد که «درد رنگ و بوی غنچه دل است/ پس چگونه من رنگ و بوی غنچه را ز برگ‌های تو به توی آن جدا کنم؟»

3) برادرم معلولی است که به لحاظ پزشکی در شمار شش‌گانه بیماران روان طبقه‌بندی می‌شود، اما در دنیایی، از خصایل والای انسانی زیسته است، کینه و ریا و نیرنگ و فریب در زندگی او و روابطش با دیگران جایی نداشته است، پرداخت به معلولیت امری محدود به دانش پزشکی نیست و همه ساحت‌های علمی و نهادهای اجتماعی را به مسوولیت‌پذیری و «اخلاق مراقبت» فرا می‌خواند. البته در طول سال‌ها و دهه‌های گذشته، این پزشکان بوده‌اند که بیشترین کنش و پاسخگویی را در مواجهه با مساله معلولیت داشته‌اند، در حالی که نهادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از جمله آموزش، دولت، خانواده و رسانه به دلال مختلف، نه‌تنها از کنشگری روزآمد در این حوزه دور مانده‌اند، بلکه با این دورافتادگی موجب دامن زدن و گسترش تصویرهای منفی از نوع انگ و استیگما پیرامون پدیده معلولیت نیز شده‌اند به گونه‌ای که در نهایت به انزوا یا طرد فرد معلول از جامعه و حتی از جمع‌های کوچک دوستانه و خانوادگی انجامیده است این در حالی است که در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما مراقبت از افراد معلول ارزش و اعتباری ویژه داشته‌ است، پدیده‌ای که من، خواهران و خویشانم در نگاه پدر و مادر به مهدی به وضوح می‌دیدیم معلولان را نمی‌توان و نباید وارد پروژه «دیگری‌سازی» کرد تا هسته تخیلی «سالم و تمیز شدن جامعه» و البته سودآوری برای گروه‌هایی از جامعه را به وجود آورد. متاسفانه شاید آن تصویر سنتی از معلولیت تضعیف شده باشد و شاید مدعیان امروزی احیای سنت‌ها هم در این زمینه با مدعیان مدرن آن وارد رقابت‌های بی‌فرجام شده باشند. جدالی که در نهایت جز بی‌تفاوتی اجتماعی و عاطفی نسبت به پدیده معلولیت و انفعال جامعه سیاسی و مدنی چیزی به دنبال ندارد. معلولان انسان و در نهایت بیمارند و این فهم را باید به درک و مسوولیت مشترک و همگانی تبدیل کرد. خوشبختانه در سال‌های اخیر کنشگرانی در جهان و ایران به دنبال «اخلاق پروای دیگران» و «حقوق معلولان» بوده‌اند اکثر این کنشگران که خود نیز گاه گرفتار اشکالی از معلولیت بوده‌اند به دنبال حل اجتماعی مساله معلولیت فراتر از چارچوب‌های پزشکی، جسمی، فردی و خانوادگی بوده‌اند. آنها به ‌طور مشخص از یک «الگوی اجتماعی معلولیت» سخن می‌گویند که معلولیت را به عنوان یک مساله چند ساحتی و اجتماعی تعریف می‌کند. در این تعریف هر کدام از ما در هر لحظه با شکل‌های ریز و درشت، یا پیدا و پنهانی از معلولیت به سر می‌بریم. طرد معلولان از جامعه انتهایی ندارد. از قضا نگاه خاصی که معلولان به زندگی دارند، در موارد بسیار سالم‌تر و کارآمدتر از نگاه انسان‌های متعارف است، چیزی که تجربه خانواده ما از مهدی بود.

در چنین وضعی است که می‌توان از «رنج فردی» پلی به سوی «امید و اجتماعی» ساخت. ترکیب رویکردها و تجربه‌های پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی، جامعه‌شناسی و ارتباطات و تعمیم گفت‌وگو بر سر رنج‌های ناتوانان ذهنی و همه بیماران روان و خانواده‌های آنان و عموم شهروندان در میان کنشگران و صاحب‌نظران همه عرصه‌ها اجتماع ضرورت پیش روی ماست.

ضرورتی که اهتمام به آن بسترهایی جدید از امید می‌سازد و زندگی افق‌گشایانه را حتی در مقام رنج معنادار می‌کند.

* منتشر شده در روزنامه اعتماد/ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۱

کد خبر 1657368

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: هادی خانیکی جامعه شناسی فرهنگ سیاسی امید درجامعه بوده اند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۴۱۳۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بخش خصوصی؛ امید ایران توانمند

بررسی شعارهای سال نشان می‌دهد در ۱۷ سال گذشته ۱۶ سال با محور مستقیم در اقتصاد همراه بوده و همین موضوع حاکی از آن است که ایران از نظر جایگاه اقتصاد هنوز به نقطه مطلوب نرسیده و نیازمند کار اساسی بیشتر در این زمینه است. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، در طول سال‌های گذشته یکی از محورهای مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی، اقتصاد بوده است. بررسی شعارهای سال نشان می‌دهد در 17 سال گذشته 16 سال با محور مستقیم در اقتصاد همراه بوده و یک دهه نیز صراحتا به تولید اشاره شده است. همین موضوع نشان می‌دهد ایران از نظر جایگاه اقتصاد هنوز به نقطه مطلوب نرسیده و نیازمند کار اساسی بیشتر در این زمینه است.

آن‌طور که کارشناسان می‌گویند، دولت‌ها اقدامات را کوتاه‌مدت می‌بینند و اسناد بالادستی را خیلی در انجام امور به کار نمی‌گیرند. یکی از اقداماتی که دولت‌ها باید در راستای آن تلاش کنند، توانمندسازی بخش خصوصی است. امسال نیز همانند سال‌های گذشته نام اقتصادی با محوریت تولید نام‌گذاری شده که ملزومات رسیدگی به آن را بررسی کرده‌ایم. 

1403 سال جهش تولید با مشارکت مردم نام گرفت تا نقشه‌راهی باشد برای قوای سه‌گانه، بخش‌خصوصی و فعالان اقتصادی و تجار. از ابلاغ اصل 44قانون اساسی تاکنون نزدیک به دو دهه می‌گذرداماهنوزاین موضوع به‌صورت کامل اجرا نشده و برخی شرکت‌ها واگذار شده‌اند اما مدیریت آنها در اختیار دولت است. در مردمی‌سازی اقتصاد،هدف ایجاد یک بسیج عمومی به‌منظور مشارکت‌دادن و مسئولیت‌گرفتن مردم در اقتصاد ملی است. بسیج عمومی زمانی شکل می‌گیرد که یک ایده‌ کلان سیاسی و گفتمان وابسته به آن از سوی دولت مطرح شود. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دولت باید یک برنامه‌ کلان و نقشه‌ جامع داشته باشد. این برنامه‌ کلان ضمن روشن‌کردن جهت حرکت و تصویرسازی از آینده، اولا نوعی دعوت مردم به پذیرش مسئولیت در اقتصاد است و سرمایه‌های عمومی و اراده‌های مردمی را به خود جذب می‌کند. ثانیا همگرایی و هماهنگی در ساختار اداره‌ جامعه را شکل داده و به نحوی دولت را بازسازی می‌کند. در فقدان چنین طرحی، هر عملی صرفا به پراکنده‌کاری کورکورانه منجر خواهد شد.
     
اقتصاد دولتی و اقتصاد بازاری!
مسأله‌ مشارکت مردم در اقتصاد اساسا متفاوت از دو نگاه افراطی «اقتصاد دولتی» و «اقتصاد بازاری و آزادسازی اقتصادی» است و نباید آن‌ را به مواردی همچون خصوصی‌سازی و آزادسازی تقلیل داد؛ بلکه باید توجهات را به وضعیت اقتصاد ملی ایران (وضع موجود) و هدف برآمده از ایده سیاسی دولت (وضع مطلوب) معطوف کرد. رهبر معظم انقلاب اخیرا در 15 فروردین امسال در واکنش به این تصور نادرست، بیان داشتند: «دولت در مسائل اقتصادی، ستادی عمل کند، هدایت کند، در مسأله آمایش سرزمینی، مسأله‌ نوع فعالیت اقتصادی که باید هرجا انجام بگیرد، نظارت کند، مراقبت کند که تخلفی به وجود نیاید. عامل هم مردم [باشند]. مردم هم عمل اقتصادی را انجام بدهند؛ یعنی تفکیک بین وظایف دولت و وظایف مردم.»
     
مردمی‌سازی اقتصاد
میلاد بیگی، کارشناس اقتصادی درباره مردمی‌سازی اقتصاد می‌گوید در خصوصی سازی  دولت ابتدا باید به بخش ذاتی خود که نظارت و تنظیم گری است بپردازد و بعد سراغ خصوصی سازی برود. همچنین قوای دیگر نیز باید دراین مسیر همراه بخش اجرایی باشند.بنابراین پیش‌نیاز مردمی‌سازی این است که دولت خود را ذیل یک ایده سیاسی بازیابی کرده و بر اساس آن مسئولیت‌های خود را بازتعریف کند. حتی انجام وظایفی همچون«نظارت» و«تنظیم‌گری» که از مسئولیت‌های مهم دولت در اقتصاد هستند نیز نیازمند دولتی است که بداند چه چیزی می‌خواهد و بر اساس آن بنا دارد اراده‌های عمومی جامعه را به چه سمتی معطوف کند.همچنین ابزارهای سیاست‌گذاری و جهت‌دهی رافراهم کرده باشد.سوم این‌که امکان نظارت بر این فرآیندها را نیز در خود شکل داده باشد. چنین دولتی از قضا دولتی بسیار مقتدر با مسئولیت‌های فراوان است. از همین رو مشارکت‌دادن مردم در اقتصاد و گذار از تصدی‌گری دولتی به تنظیم‌گری و نظارت، نباید به معنای شانه ‌خالی‌کردن دولت از مسئولیت‌های ذاتی خود و تضعیف دولت باشد. به عبارت دیگر مردمی‌سازی به معنای کنار گذاشتن دولت نیست، بلکه دقیقا به معنای «احیای دولت قوی» است.
     
توانمندسازی عمومی 
به‌منظور حضور هرچه بیشتر مردم در اقتصادملی لازم است مردم یا به تعبیری بخش خصوصی توانمند در ایران شکل بگیرد تا امکان مسئولیت‌پذیری هرچه بیشتر دراقتصاد را داشته باشد. هرچند تاکنون ظرفیت‌های خوبی در بخش خصوصی ایران شکل گرفته اما در نسبت با نقشی که بخش خصوصی باید در ایران آینده ایفا کند، اندک است.
     
اجتناب از برداشت‌های اشتباه 
دولت قوی، دولتی است که با درس‌آموزی از تجربیات گذشته و اجتناب از برداشت‌های اشتباه در مورد «مشارکت مردم در جهش تولید» به تکرار سیاست‌های اشتباه نمی‌پردازد؛ چراکه آزموده را آزمودن خطاست.  برخی دولت‌ها اشتباهات زیادی در بخش اجرا از رهنمودهای رهبری داشتند. به‌عنوان نمونه می‌توان به تکه‌تکه‌کردن بخش‌های مختلف زنجیره‌های ارزش تحت عنوان مشارکت عمومی اشاره کرد. یکی از اشتباهات مهم در مورد مشارکت‌ مردم در اقتصاد این است که وجود واحدهای بزرگ اقتصادی در تناقض با اقتصاد مردمی درک شود و تبدیل واحدهای بزرگ و بهره‌ور اقتصادی به کارگاه‌های متعدد در دستورکار قرار گیرد. در شرایط کنونی در بسیاری از حوزه‌ها، ساختار اقتصادی به نحوی است که با واحدهای تولیدی بسیار کوچک و پراکنده مواجه هستیم؛ واحدهایی که بسیار آسیب‌پذیر هستندوبه‌دلیل عدم امکان دستیابی به صرفه‌های مقیاس، توان عمیق‌شدن در زنجیره‌های ارزش را از کشور سلب می‌کنند. در چنین شرایطی حرکت به سمت تکه‌تکه‌کردن بخش‌های مختلف زنجیره‌ ارزش در ایران اشتباهی بزرگ است. این تلقی که «منظور از مشارکت عمومی، خرد کردن سهام شرکت‌ها میان مردم است» نیز صحیح نیست؛ چراکه عموما به‌دلیل امکان‌ناپذیر بودن تجمیع سهم‌های خرد در شرکت‌ها، یا با تداوم نقش‌آفرینی دولت در اداره آن بنگاه‌ها مواجه خواهیم شد یا باید شاهد آشفتگی در اداره‌ این بنگاه‌ها باشیم.

ممنوعیت خصوصی‌سازی کورکورانه
یک آفت بزرگ در مواجهه با مردمی‌سازی در دوره‌های وجود کسری‌های بودجه برای دولت، گرایش به خصوصی‌سازی صرفا با هدف رد دیون دولت و تامین کسری بودجه، بدون توجه به پیش‌نیازها و ضرورت‌های واگذاری شرکت‌های دولتی است. متاسفانه در دو دهه‌ گذشته به‌کرات این اتفاق افتاده و ثمره‌ خصوصی‌سازی از یک سو خلع‌ید دولت و خالی‌شدن دولت از ابزارها و از دیگر سو، عدم تغییر محسوس کارآمدی و بهره‌وری در اداره شرکت‌ها و حتی گاه از بین رفتن ساختار سرمایه‌ بنگاه‌ها بوده است. همان‌طور که پیشتر اشاره شد، واگذاری شرکت‌های دولتی نباید با نگاه شانه‌ خالی‌کردن دولت از مسئولیت و از روی ناچاری باشد. این تلقی ساده‌انگارانه است که صرفا با واگذاری شرکت‌های بزرگ از سوی دولت به بخش خصوصی، بدون آن‌که دولت توان تنظیم‌گری و نظارت را در خود ارتقا داده باشد و شکل جدیدی از مسئولیت را پذیرفته باشد، وضعیت شرکت‌های دولتی بسامان خواهد شد.آن‌طور که فعالان بخش خصوصی می‌گویند، تجار قابل تحریم نیستند و اگر جنسی را بفروشند، پول آن را می‌آوردند اما در مراودات دولت‌ها این‌گونه نیست و تحریم‌های بانکی و تجاری می‌تواند تاثیر داشته باشد.

منبع: جام‌جم

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • تهیه‌کننده نون‌خ: سعید آقاخانی دستمزد نجومی نگرفته/ آمار مخاطبان تلویزیون بیش از آن چیزی است که گفته می‌شود
  • محمد خزاعی مطرح کرد؛تشکیل شورای فیلم اولی‌ها موجب ایجاد امید در میان نسل جوان شد
  • رئیس سازمان سینمایی: تشکیل شورای فیلم اولی‌ها موجب ایجاد امید در میان نسل جوان شد
  • خزاعی: تشکیل شورا فیلم اولی‌ها موجب ایجاد امید در میان نسل جوان شد
  • تشکیل شورای فیلم اولی‌ها موجب ایجاد امید در میان نسل جوان شد
  • تشکیل شورا فیلم اولی‌ها موجب ایجاد امید در میان نسل جوان شد
  • دیگر چیزی از بخش کشاورزی و شیلات غزه باقی نمانده است
  • خزاعی: تشکیل شورای فیلم اولی‌ها موجب ایجاد امید در میان نسل جوان شد / عدالت محوری در عرصه‌ی کارگردانی حرفه‌ای از همینجا آغاز می‌شود
  • بخش خصوصی؛ امید ایران توانمند
  • ۸۹۰ معلول زنجانی در حوزه ورزش فعالیت می کنند